پایه یازدهم – «یک نمره از مستمر پایانیات کم میکنم. یک بار دیگر تکرار شود بیرون و پیش معاون خواهی رفت».
آن جملهها را در نُه ماهی که به مدرسه میرویم، هرروز از هر معلمی میشنویم. به قدری تهدید میکنند که بعضی اوقات دانشآموزان با خودشان میگویند: «تکالیفهایم را نمینویسم، دیگر برای امتحانهایم نمیخوانم، آخرش تذکر یا جلسه با اولیا است یا اخراج؛ قرار نیست که اعدام بشوم یا بالای دار بروم». همه ما یک بار زندگی میکنیم، یک بار جوانی میکنیم، به قدری زندگی نکردیم و تفریح نداشتیم که از تاخیر چند دقیقهای معلمها ذوق مرگ میشویم. در مدارس به قدری اذیت شدیم که از درس و کلاس کاملا زده و بیخیال شدیم و مهمترین دلیلی که یک دانشآموز به مدرسه علاقهمند میشود معلم است. اگر آنها ما را درک میکردند و آنقدر تهدید نمیکردند، شاید الان اوضاع بهتر بود. اگر طرز تفکرشان تغییر میکرد نسبت به آنکه ما فقط دانش آموز هستیم و کار دیگری جز درس خواندن نداریم، شاید اوضاع بهتر بود. به امید آن روزی که تمام مسئولین مدرسه دانشآموزان را درک کنند.