طرح کارنامه‌ی نماز در مدرسه

از قربه الی الله تا قربه الی الامتیاز

اردیبهشت ماه بود که با درخواست معاون پرورشی برای پر کردن کارنامه نماز دانش‌آموزان روبرو شدم و البته که اگر نمره همه بچه‌ها بالای ۹۵ می‌شد، خودم هم تشویقی می‌گرفتم. با خودم گفتم همینکه در کلاس به تدریس کتاب‌های درسی خاصی مجبور شده‌ایم، کافیست و نیاز نیست در سایر موارد اختیاری، در اطاعت کردن پیش‌دستی کنیم. گفتم من تشویقی نمی‌خواهم. برای من صفر رد کنید. معاون هم خندید و رفت.

آشنایی با نماز و بحث و گفتگو در مورد مفاهیم آن را مدتی پیش در کلاس شروع کرده بودم. براساس روایات گفته شده و به باور خودم، مهمترین رکن نماز، نیت نماز است که بدون درستی آن، نماز پذیرفته نیست. در مورد چیستی و اهمیت نیت در نماز، در کلاس درس پرسش‌هایی مطرح کرده بودم. مثلا: «نماز را می‌خوانیم قربه الی الله یعنی چه؟ قرب یعنی چه؟ چطور می‌توان به خدا نزدیک شد؟ در چه صورتی نماز قربه الی الله نیست؟ مثلا قربه الی الامتیاز است؟ قربه الی المال است؟ قربه الی المنصب است؟ و….». همچنین حین آموزش تاریخ حکومت اموی و عباسی در درس مطالعات اجتماعی، با گفتن برسش‌هایی از تاریخ، درباره نماز خواندن پادشاهان این سلسله ها و بقیه اعمال مذهبی ریاکارانه آن‌ها بحث و گفتگو کرده بودیم. شگفت زده شده بودم وقتی می‌دیدم بچه‌های یازده ساله چقدر خوب می‌توانند ارتباط دین و قدرت را به صورت انتقادی درک کنند و در مورد آن سخن بگویند.

بعد از گفتگوهای انتقادی در مورد نیت نماز، ذکرهای نماز را همراه با معنیشان کپی کردم و به بچه‌ها دادم. هر بار قسمتی از زنگ قرآن را به گفتگو در مورد این ذکرها اختصاص می‌دادم. سعی کردم در آیه‌های «الحمد لله رب العالمین» و «الرحمن الرحیم» به مفهوم ستایش، شکر، رحمان، رحیم، نام‌های خدا، و چگونگی ظهور بعضی از این نام‌ها در زندگی اشاره کنم. نهایتا توانستیم فقط سوره‌ی حمد را تا آخر سال بخوانیم و در موردش گفتگو کنیم و بقیه‌ی ارکان نماز باقی ماند.

در مورد خواندن نماز هم به بچه ها توضیح دادم که خوب است نماز خواندن را تجربه کنند و اگر به این نتیجه رسیدند که خواندن نماز برایشان خوب و مفید است، نسبت به خواندنش متعهد شوند. گفتم که دوست ندارم به خاطر ارزشیابی نماز، آن را حفظ کنند و خودم هم بخاطر پر کردن کارنامه نماز، از آن‌ها نمی‌خواهم ارکان نماز را از حفظ برایم بگویند چون این کار باعث می‌شود نماز قربه الی الله نباشد و قربه الی النمره شود و باعث ریاکاری شود. در مورد تاثیر این ارزشیابی بر روی تشویقی و حقوق ما معلمان هم توضیح دادم. دوست داشتم یاد بگیرند که گاهی برای انجام کاری درست باید هزینه داد. یاد بگیرند در مواقعی اطاعت از قانون درست نیست. بچه‌ها هم دل پُری از اجبار برای حفظ کردن نماز داشتند. مثلاً یکی از بچه‌ها گفت: «اجازه، ما پارسال برای اینکه نماز حفظ بشیم چند بار کتک خوردیم».

بالاخره به روز موعود رسیدیم. روزی که قرار بود یک بازرس از طرف اداره به مدرسه بیاید و ارکان نماز را از بچه‌ها بپرسد. بچه‌ها کمی اضطراب داشتند، اما من سعی می‌کردم یادشان بیاورم که چقدر زیاد بلد هستند. زنگ دوم، داور سر کلاس آمد. از من در مورد وضعیت بچه‌ها در خواندن نماز پرسید. توضیح دادم که با بچه‌ها بیشتر روی مفاهیم اصلی نماز کار کردم و اینکه پرسیدن نماز از بچه‌ها را درست نمی‌دانم. اینکه بخواهند به خاطر ارزشیابی من نماز حفظ کنند ریاکاری ست. گفت: «نه! این ارزشیابی که مهم نیست.» در دلم گفتم:« آره، مهم نیست. برای همین این همه وقت و هزینه‌ی بیت‌المال را صرف این مناسک ارزشیابی از طرف معلم و منطقه می‌کنید!». قصد نداشتم وارد بحث شوم و به همین توضیح کوتاه بسنده کردم. به خصوص چون بچه‌ها اضطراب داشتند و دقیقا نمی‌دانستند اگر بلد نباشند می‌خواهند چه بگویند. دوست داشتم بدانند که من هم در این راه با آن‌ها همراه هستم و هرجا لازم باشد، مودبانه نظر مخالفم را توضیح می‌دهم.

یکی از دخترها که از قبل نماز خواندن را بلد بود و بیشتر سوالات بازرس را درست جواب داده بود، در آخر جواب‌هایش گفت: «اجازه یک چیز دیگر هم می‌خواستم بگویم. در مورد نیت نماز می‌خواستم بگم. اینکه نماز را باید خالص برای خدا بخوانیم نه به خاطر نمره». یکی دیگر از دختران جسور کلاسم دستش را بلند کرد و درباره‌ی نیت نماز و اینکه نباید از حفظ بودن نماز را پرسید، دوباره توضیح داد. بازرس از جسارت بچه‌ها و تاکید زیادشان بر نیت نماز کمی عصبانی شد و گفت: «دخترا بعضی‌هاتون بی‌ادب هستید! پسرها آفرین ماشالله خیلی خوب و آقا هستید. سعی کنید شما دخترا هم یاد بگیرید.»

از شنیدن این جمله، هم عصبانی شدم و هم خنده‌ام گرفت. متزلزل شدن یک مناسک اجباری را می‌شد در همین جمله‌ی کوتاه دید. آن دانش‌آموز دخترم هم عصبانی شد ولی چیزی نگفت. نمی‌دانم آن داور چه تجربه‌ای از کلاس داشت اما امیدوارم گوش‌هایش را در برابر درسی که دانش‌آموزانم سعی می‌کردند به او بدهند، نبسته باشد. حقیقتا بدون دیدن چنین بودن‌هایی، از پس شرایط سخت معلمی در روستا بر نمی‌آمدم.

راستی نهایتا مدیر از من خواست که حتما کارنامه‌های نماز بچه‌ها را تکمیل کنم چون باید روی پرونده‌شان قرار می‌گرفت. من هم فرم تمام بچه‌ها را به این صورت پر کردم و تحویل دادم:

طرح کارنامه‌ی نماز در مدرسه

پی‌نوشت: دانش‌آموزان من پنجم ابتدایی بودند و در یکی از روستاهای محروم استان فارس

منبع: صفحه اینستاگرام سایه‌سار زندگی

پاسخ دهید

لطفا نظر خود را بنویسید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید