با همهگیری بیماری کووید-۱۹، آموزش حضوری در کشور تقریباً متوقف شد و جای خود را به آموزش غیرحضوری داد. آموزش غیرحضوری در این مدت به دو شکل آموزش مجازی -به همراه ارزشیابی- از طریق برنامه شاد و پیامرسانها (که شکل اصلی بوده است) و آموزش از دور از طریق مدرسه سیما (به عنوان مکمل) انجام شده است. این تغییر شکل اما در پی خود آمار گستردهای از ترک تحصیل و همچنین افت تحصیلی در پی داشته است. آمار ترک تحصیل بین ۳ تا ۵ میلیون (بر اساس میزان دسترسی به ابزار هوشمند و اینترنت) تخمین زده شده است. هرچند پس از مدتی در خرداد ۱۴۰۰، وزارت آموزش و پرورش در اطلاعیهای اعلام کرد این آمار واقعی نیست و صرفاً مربوط به کودکانی است که به ابزارهای آموزش مجازی دسترسی نداشتهاند. آموزش و پرورش همچنین اعلام کرده است که ۲ میلیون و ۲۸۰ هزار تبلت خریداری و به دانشآموزان اهدا کرده است. همچنین در مناطق صعبالعبور، مدارس کمجمعیت و میان عشایر، آموزش به صورت حضوری برقرار شده است. با این حال معلوم نیست تا چه حد میتوان به اطلاعیه آموزش و پرورش درباره این اقدامات اعتماد کرد. تا پیش از صدور این اطلاعیه در خردادماه ۱۴۰۰، خبری درباره این اقدامات نبود. میدانیم این اقدامات یکشبه ممکن نیستند و برای مخاطب نکتهسنج این سوال پیش میآید که چرا در طول سال تحصیلی و زمانیکه در اوایل زمستان گذشته بحث ترک تحصیل بالا گرفت، آموزش و پرورش درباره اقدامات در دست انجام به شکل مناسب اطلاعرسانی نکرد و تا پایان سال تحصیلی منتظر ماند؟
در هر حال در اینکه کودکانی از تحصیل بازماندهاند و اینکه این موضوع تبعاتی دارد شکی نیست. در ادامه نگاهی به علل بازماندگی از تحصیل کودکان میکنیم و برخی ملاحظات و پیشنهادات برای بهبود وضعیت مطرح خواهیم کرد. البته باید به خاطر داشته باشیم که همهگیری، بهتنهایی عامل این بحران آموزشی نیست، بلکه بخشی از این بحران پیشتر هم وجود داشته و همهگیری تنها پرده از آن برداشته و آن را تشدید کرده است. همچنین باید توجه کرد این عوامل یکدیگر را تقویت میکنند و معمولاً بر گروههای بهحاشیهراندهشده و فرودستشدگان مانند مهاجران، پناهندگان و پناهجویان[۱]، کودکان ساکن مناطق حاشیهای و فقیر، کودکان تکسرپرست، کودکان معلول و … اثرات بیشتر و متقاطعی میگذارند. لازم است اشاره کنم نگاشتهشدن این مطلب بدون گفتوگو و تبادل نظر با کودکان، دوستان معلم و کنشگران حوزه کودکان در یک سال و نیم اخیر، بالاخص داوطلبانی که در واحد پژوهش انجمن حمایت از حقوق کودکان گزارشی درباره وضعیت آموزش کودکان تدوین و منتشر کردند، ممکن نمیشد.
عوامل زمینهای
فقر
فقر به صورت کلی تاثیری منفی بر دسترسیپذیری[۲]، پذیرفتنیبودن[۳]، انطباقپذیری[۴] و تداوم آموزش دارد (ن.ک به کتابچه شماره ۳: حق بر آموزش). ممکن است به خاطر فقر و هزینههای تحصیل، کودک و خانواده مجبور شوند آموزش را موضوعی ثانوی در نظر بگیرند. همچنین فقر به دلیل اثرگذاری بر تغذیه، سلامت جسمی و روانی و میزان دسترسی به کمکهای تکمیلی (مانند کلاسهای فوق برنامه برای دروس) میتواند موجب یا تقویتکننده افت تحصیلی باشد.
نبود آموزش مناسبسازیشده با نیازهای کودکان معلول و دارای نیازهای ویژه
کودکان حق دارند از آموزشی برخوردار باشند که متناسب با وضعیت و نیازهای آنهاست. اما این وضعیت صرفاً شامل سن یا سطح و پایه تحصیلی کودک نیست. وضعیت کودکان معلول و دارای نیازهای متفاوت بالاخص در نظامهای آموزشی نرماتیو که سامانشان بر اساس وضعیت اکثریت نامعلول است، باید مورد توجه جدی فعالان و کنشگران باشد. به عنوان مثال کودکان نابینا، ناشنوا یا دارای معلولیت در یادگیری، باید از امکانات و برنامه و ابزار آموزشی متناسب بهره ببرند. در نبود این تناسب، این کودکان یا بهکلی از تحصیل باز میمانند یا دچار افت تحصیلی میشوند. تخمینها خبر از وجود یک میلیون کودک معلول در ایران میدهد. با این حال تنها ۱۵۰ هزار کودک معلول پیش از همهگیری مشغول تحصیل بودهاند. ساختار آموزش کشور هرچند برای کودکان معلول در سالهای اخیر تغییر کرده است و مدارس فراگیر و تلفیقی ایجاد شده، اما کمبود معلمان رابط و نیز محدودیت تعداد این مدارس، عملاً باعث شده از این تعداد نیز تنها ۶۵ هزار کودک در مدارس عادی با نظام تلفیقی-فراگیر حضور داشته باشند (نگاه کنید به بخش کودکان معلول در کودکان و حق آموزش: نگاهی به وضعیت آموزش کودکان در دوران همهگیری در ایران). همچنین درباره برخی معلولیتهای شناختی، بیتوجهی به دستاوردهای آموزشی که با استفاده از تکنولوژیها و خلاقیتهای بشری ابداع شده، کودکان را از چرخه آموزش فراگیر بیرون نگاه داشته است. به عنوان مثال پیشینه تخته حروف به عنوان ابزار برقراری ارتباط کودکان اتیستیک بدون کلام به چند دهه پیش باز میگردد و با اپلیکیشینهای ساده امکان تایپ و تبدیل کلمات به صوت فراهم شده است. اما با این حال این ابزارها در ایران همچنان مورد توجه نیست.
بیثبات بودن وضعیت آموزش کودکان مهاجر، پناهنده و پناهجو
هرچند با اصلاح آییننامه مربوط به کودکان غیر ایرانی امکان تحصیل برای تعداد بیشتری از کودکان فراهم شد، اما مشکلات اجرایی آن و تغییراتی که در دستورالعمل اجرایی در برخی سالها ایجاد میشود، باعث شده تا گاهی برای برخی از این کودکان آموزش فراهم باشد و گاهی نباشد. این موضوع تجربه آموزش به مثابه فرایندی مداوم و مستمر را با مشکل مواجه میکند. چنین وضعی در ترکیب با عوامل زمینهای دیگر مانند فقر و افت تحصیلی، مسائل مربوط به تمدید اقامت، ممنوعیت اسکان قانونی در برخی استانها، فقر ناشی از تبعیض علیه مهاجران و پناهندگان، نبود دسترسی به خدمات اجتماعی و … میتواند منجر به چشمپوشی کودک و خانواده از آموزش شود (برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به مطلب نگاهی به موانع تحصیل کودکان افغانستانی).
کلیشهها، تبعیض و مسائل جنسیتی
عواملی مانند تبعیض علیه دختران و در اولویت نبودن آموزش آنها، ازدواج پیش از ۱۸ سالگی، محدودیتهای مربوط به تحصیل در مدارس شبانهروزی در مناطقی که مدارس عادی پوشش کافی ندارند و … همگی بر نرخ تحصیل دختران اثرگذار هستند.
محدویتهای زیرساختی (تعداد و دسترسی به مدارس و کادر آموزشی)
در مناطق حاشیهای کلاسهای پرجمعیت، مدارس نامناسب، نبود ایمنی کافی، نبود معلم به تعداد کافی، بُعد مکانی زیاد بین محل زندگی کودک و محل مدرسه و … عواملی هستند که در دسترسی کودکان به آموزش ایجاد محدودیت و مانع میکنند. آموزش به زبان مادری نیز میتواند از عواملی باشد که پیوند قویتری بین کودک و محیط آموزشی ایجاد میکند و در نبود آن بالاخص در سالهای ابتدایی تحصیل، کودکان بیشتر در معرض خطر افت تحصیلی قرار میگیرند.
کالاییشدن و فرایند خصوصیسازی در مدارس
کالاییشدن و پولیشدن آموزش باعث میشود حتی کودکانی که در مدارس دولتی تحصیل میکنند مجبور به پرداخت هزینههایی باشند. این هزینهها هرچند از شهریه مدارس خصوصی بسیار پایینتر است، اما در هر حال در شرایط فقر و دشواری معیشت، بار اضافهای بر دوش خانواده میگذارد. خانواده به دلیل آن که آموزش هزینهزاست و از طرف دیگر تامین مالی مایحتاج اولیه دشوار است، از تحصیل کودک ممکن است چشمپوشی کند که این خود احتمال ورود کودک به بازار کار را افزایش میدهد. علاوه بر این عملاً با وجود مدارس خصوصی که آموزش باکیفیتتری ارائه میدهند و عادیسازی منطق «پول در ازای کیفیت»، افکار عمومی، نهادهای سیاستگذار و مقامات مسئول، ضرورت ایجاد و حفظ کیفیت در مدارس دولتی را جدی تلقی نخواهند کرد. در چنین منطقی مشروعیت صدا و مطالبات آموزشی گروههای فرودستتر و کمتر رویتپذیر نیز رفته رفته از دست میرود. بهعلاوه شکاف میان کیفیت آموزش در مدارس عمومی و عادی با مدارس خاص و خصوصی عمیقتر میشود که نتایج بلندمدتتری نیز برای فقرا و فرودستان خواهد داشت. یکی ازنمونههای بارز این موضوع را میتوان در مقایسه آمار رتبههای برتر کنکور و پیشینه تحصیلی آنها دید. با وجود آن که حدود ۷۰ درصد دانشآموزان پایه دوازدهم در مدارس عادی دولتی هستند، از هر ۴۰۰ نفر با رتبه کمتر از ۳۰۰۰، تنها یک نفر در مدارس عادی دولتی درس خوانده است (ن.ک به اظهارات نصرتالله فاضلی، معاون اسبق وزیر آموزش و پرورش).
عوامل موثر بر ترک تحصیل و افت تحصیلی کودکان در دوران همهگیری
نداشتن دسترسی یا دسترسی محدود به امکانات آموزشی مجازی
بین ۳ تا ۵ میلیون کودک از دسترسی به ابزارهایی مانند کامپیوتر، گوشی و تبلت هوشمند و یا اینترنت محروم بودهاند. علل عمده این عدم دسترسی عبارت است از: فقر و نداشتن امکان مالی برای خرید، سرعت بسیار پایین اینترنت (مثلاً در ساعات پیک در شهرها یا نبود شبکه ۴G در شهرستانها) و نبود و ضعف آنتندهی اینترنت (در شهرستانهای کمجمعیت، روستاها و مناطق عشایری)، مشکل برق در مناطق عشایری، رایگان نبودن اینترنت برای کودکان و معلمان. همچنین کودکانی که در خانوارهای با سطح درآمد پایین زندگی میکنند و والدین آنها توانایی تهیه ابزار هوشمند برای همه کودکان خانواده ندارند، به صورت مشترک از این ابزارها استفاده میکنند. این موضوع به سبب همزمانی کلاسها و ممکن نبودن استفاده همزمان برای شرکت در کلاس یا انجام برخی تکالیف، بهرهمندی کودکان از آموزش را تحتالشعاع قرار داده است. همچین مواردی مانند محدودیتهای دریافت سیمکارت برای خانوادههای افغانستانی و وجود مشکل در ورود به شبکه شاد (که تا مدتها رفع نشده بود)، دسترسی کودکان این خانوادهها به اینترنت را با محدودیت و مشکل مواجه کرد.
نداشتن آمادگی برای مواجهه با تغییر در کیفیت و روش آموزش
در نبود امکان آموزش حضوری، بسیاری از ظرفیتهای تعامل رودرروی کودکان و معلمان از بین میرود. از ارتباط چشمی گرفته تا اختصاص ساعات مشخص در روز به آموزش، رفع اشکال در لحظه، یادگیری کودکان از سوالات یکدیگر و پاسخها و راهنماییهای معلم و … همه در کیفیت و اثربخشی فرایند آموزش تاثیر دارند. نبود تجربه قبلی آموزش و یادگیری مجازی برای کودکان، معلمان و والدین میتواند باعث سردرگمی شود. بخشی از تکنیکها و استراتژیهای یاددهی معلمان و یادگیری کودکان با توجه به عادات مربوط به آموزش حضوری شکل گرفته و توسعه یافته و در آموزش مجازی نیز امکان اجرا ندارد. بنابراین نیاز به تکنیکها و استراتژیهای جدیدتری وجود دارد تا بتوان نتیجه مطلوب گرفت. نگرفتن نتیجه مطلوب به دلیل این تغییرات و نبود جایگزین مناسب میتواند کودکان را با مشکل در پیشرفت تحصیلی مواجه کند و آنها و والدینشان را سرخورده کند. در خانوادههایی که شرایط مالی و اجتماعی مناسبی ندارند، نتیجه نگرفتن از تحصیل به راحتی میتواند موجب شود که خانواده یا کودک از تحصیل چشمپوشی کنند.
فشار و استرس در کودکان، والدین و معلمان
تازگی آموزش مجازی، استرس ناشی از همهگیری و یا فشارهای حاصل از آسیب دیدن، بستری شدن و یا جان باختن افرادی از نزدیکان، اقوام، همسایگان و … میتواند سلامت روانی و آرامش کودکان و بزرگسالان را به خطر بیندازد.
بیتوجهی به کودکان معلول
کودکان معلول در مقایسه با کودکانی که معلولیت ندارند، با مشکلات بیشتری در آموزش مجازی روبهرو میشوند. برای آموزش کودکان دارای معلولیتهای یادگیری باید از روشهای ویژهای استفاده کرد که انجام بسیاری از آنها در آموزش مجازی ممکن نیست یا با دشواری ممکن است. زیرا این روشها با فرض حضوری بودن آموزش طراحی شدهاند و روشهای مجازی هرچند در برخی کشورها طراحی و اجرا میشوند، اما در ایران کمتر شناخته شده و مورد توجه هستند. کودکان نابینا نیز به دلیل توسعه ناکافی گویاسازی (اعم از کتاب، منابع آموزشی، ابزارهای دیجیتالی و …) در آموزش از راه دور و آموزش مجازی امکانهای محدودتری دارند. همچنین کودکان ناشنوا از بسیاری از منابع آموزشی ویدئویی موجود در فضای مجازی محروم هستند زیرا این ویدئوها بعد از بیش از یک سال و نیم، همچنان زیرنویس، مترجم اشاره و تصویربرداری مناسب (که مخاطب قادر به لبخوانی باشد) ندارند. علاوه بر این صدا و سیما در معدود برنامههایی که از زبان اشاره استفاده میکند نامفهوم است. درباره کودکان معلول به شکلی کاملاً نظاممند و معلولیتهراسانه شاهد سیاستهای تبعیضآمیز هستیم. به عنوان مثال مدیر آموزشهای رسمی شبکه آموزش صدا و سیما در پاسخ به پرسشی در این باره گفته بود مطالب درسی در کتاب موجود هستند و کودکان ناشنوا از همان کتابها استفاده کنند (نگاه کنید به گزارش واحد پژوهش انجمن حمایت از حقوق کودکان: کودکان و حق آموزش: نگاهی به وضعیت آموزش کودکان در دوران همهگیری). علاوه بر اینها به دلیل نبود حمایت اجتماعی مناسب از کودکان معلول، هزینههایی که معلولیت بر کودکان و خانوادههایشان تحمیل میکند بسیاری از این خانوادهها را در وضعیت مالی و معیشتی دشوار قرار داده است. نابرخورداری خود تبعات ثانوی دارد که بر آموزش کودکان اثرگذار است.
گستردهتر شدن فقر
بخش عمدهای از جمعیت کشور با کاهش درآمد و از دست دادن شغل و درآمد مواجه شدند که در نتیجه همهگیری و شرایط کاری بیثباتی بود که پیش از همهگیری وجود داشت و با همهگیری تقویت شد. در کنار اینها، با افزایش تورم، فقر در یک سال و نیم گذشته بیشتر شده است و بنابراین دور از انتظار نیست که با گسترش تبعات ناشی از فقر از جمله ورود کودکان به بازار کار، چشمپوشی اجباری خانوادهها از آموزش، افت تحصیلی و … مواجه باشیم.
تأخیر در واکسیناسیون
اگر واکسیناسیون در کشور با تأخیر شروع نمیشد، میتوانستیم انتظار داشته باشیم که آموزش حضوری با اجرای برخی محدودیتهای حداقلی دوباره برقرار شود و دستکم بتوان برای گروههایی از کودکان (که آموزش مجازی یه ایشان دشواریهای مضاعفی دارد)، امکان آموزش حضوری را برقرار کرد.
اما چه میتوان کرد؟
باید در پی راهکارهایی بود تا کودکانی که از چرخه تحصیل خارج شدهاند به مدرسه و آموزش بازگردند. اما یافتن این راهکارها با وجود مجموعه مشکلات تودرتو و پیچیده ذکرشده، دشوار است. در مورد بسیاری از مشکلات نمیتوان راهکارهای از پیش تعیین شده داد. با این حال میتوان در مواردی برخی راهکارها را با توجه به تجارب قبلی و وضعیت فعلی مطرح کرد و در مواردی نیز به ملاحظاتی اشاره کرد که یافتن راهکارهای موثر را ممکن و عملی شدن آنها را تسهیل میکند. در ادامه به برخی از این موارد اشاره میشود.
۱. جلب مشارکت معلمان، والدین و کودکان در شناسایی مشکلات و عوامل بازدارنده و یافتن راه حل
سیاستگذاری و اقدام هم مستلزم داشتن اطلاعات درباره جزئیات است و هم مستلزم این است که این اطلاعات و جزئیات بر اساس واقعیتهای تجربهشده افراد و ظرفیتها و چالشهای عینی باشد. برای یافتن راهکار نیز هیچکس بهتر از خود نقشآفرینان و ذینفعان نمیتواند پیشنهاد بدهد یا مشکلات راهکارهای احتمالی را برای اصلاح گوشزد کند. معلمان و کودکان و والدین در فرایند آموزش مجازی بهصورت روزمره با مشکلات مواجه میشوند و آنها هستند که در عمل باید با راهحلها کار کنند و با چالشها کلنجار بروند.
۲. بهرهگیری از تجارب جهانی
همهگیری همه کشورهای جهان را متأثر کرده است. برای مقابله با این تأثیرات معلمان، مربیان، والدین و کودکان ابتکاراتی داشتهاند. در برخی کشورها مثل استرالیا، با توجه به وجود تجربه آموزش تلویزیونی و آموزش از راه دور، بخش عمدهای از مشکلات مربوط به آموزش مجازی از پیش حل شده بود. برخی معلمان در نبود امکان فعالیت گروهی حضوری با استفاده از اپلیکیشینهای مبتنی بر فضای ابری (که امکان کار همزمان روی یک فایل را میدهند) توانستهاند شرایط کار گروهی را در کلاس فراهم کنند.
۳. توجه بیشتر به ارتباطات و شبکههای همرسانی تجارب و کارها
معلمان بسیاری هم در ایران و هم در سایر نقاط جهان بهواسطه فعالیتهای حرفهای و امور صنفی با هم در ارتباط هستند. در دوران همهگیری برخی از این گروهها تجارب کاری و راهکارهای خود را با هم به اشتراک گذاشتهاند. توجه به این شبکهها و تلاش برای گسترش آنها هم امروز و هم بعد از پاندمی در افزایش کیفیت آموزش اثرگذار خواهد بود.
۴. طرح مطالبات از دولت و سازمانهای مسئول
برخی موضوعات نیازمند اقدامات فوری دولت هستند تا زیرساختهای آموزشی تقویت شود. به عنوان مثال زیرنویس کردن و افزودن مترجم زبان اشاره به ویدئوهای آموزشی یا گویاسازی کتابها و اپلیکیشنها اقداماتی هستند که نیاز به وضع آییننامهها و احتمالاً تخصیص بودجه دارند. هرچند تا همین الان هم دیر شده است، اما قرار نیست هیچوقت جلو ضرر را نگرفت.
۵. توجه ویژه به کودکانی که بیش از دیگران در معرض تبعیض و آسیب هستند
یکی از تناقضهای بسیاری از اقدامات اجتماعی و عمومی این است که معمولاً کمترین نفع را به گروههای آسیبپذیر و در معرض تبعیض میرساند. بنابراین هم در سطح مطالبهگریها و هم در سطح اقدامات و ابتکارات معلمان لازم است به کودکان گروههای در معرض آسیب و تبعیض، مانند کودکان کار، کودکان معلول، کودکان کمبرخوردار و … و مسائلشان بیشتر توجه شود.
۶. تقویت آموزش از راه دور تلویزیونی و فراگیر
میدانیم که صدا و سیما بودجه زیادی را صرف ساختن برنامههایی میکند که نیازی نیست درباره کیفیت نازل آنها چیزی گفت. تصور کنید به جای صرف هزینه برای این برنامهها، برای همه سرفصلهای درسی به صورت هفتگی برنامههایی ساخته و پخش شود. گاهی معلم لازم است یک سرفصل را بیش از یکی دوبار تکرار کند. وجود فرصتی برای کودکان تا به این برنامهها نگاه کنند، میتواند کمی از بار روی دوش معلمان کم کند و فرصت بیشتری برای آماده کردن محتوای مناسب و حتی رفع اشکال و تمرین فراهم سازد.
۷. رایگان کردن اینترنت و مناسبسازی و فراگیرسازی امکانات محتوایی و شکلی آن
پلتفرمهای پخش ویدئو به صورت آنلاین یکی از ابزارهای آموزشی جدید هستند که در صورت حضوری شدن کلاسها نیز کاربرد خواهند داشت. بنابراین افزایش سرعت، گسترش پوشش اینترنت در سراسر مناطق مسکونی و … از ضرورتهاست. برای اطلاعات بیشتر درباره کاربردهای متنوع ابزارهای دیجیتال میتوانید به مطالبی که در سایت مدرسه بازتاب منتشر شده مراجعه کنید.
۸. مقابله با کالایی شدن آموزش و مطالبه آموزش رایگان و باکیفیت
آموزش کالایی و پولی یکی از زمینههایی است که طیف وسیعی از مسائل را به دنبال خود ایجاد کرده است. پیشنهادهای موردی ممکن است بتواند تا حدی راهگشا باشد اما بدون دستیابی به آموزش رایگان و باکیفیت، راهکارهای خُرد اثربخشی فراگیر و پایدار نخواهند داشت.
۹. مطالبه عمومی آموزش مناسبسازی شده و فراگیر برای همه کودکان معلول
بسترهای فعلی اجتماعی واجد سویههای معلولهراسانه و طردکننده هستند. از مدرسه گرفته تا خیابان کودکان معلول با نگرشهای منفی و کلیشهای، طرد، مناسب نبودن فضاهای کالبدی، مناسب نبودن ابزارها و روشهای آموزشی، برنامه درسی یکسان و … روبهرو هستند. آموزش فراگیر و تلفیقی علاوه بر این که مستقیماً به کودکان معلول نفع میرساند، از طرد اجتماعی و تبعیض هم جلوگیری میکند. چنین آموزشی در پذیرش تنوع، تفاوت و احترام در میان کودکانی که معلولیت ندارند نیز اثرات قابلتوجهی دارد. این وظیفه و مسئولیت معلولان نیست که تنها طرحکنندگان این مطالبه باشند. بلکه معلمان و مربیانی که معلولیت ندارند هم وظیفه دارند با چنین مطالباتی همراه شوند و طرح آن را تقویت کنند.
۱۰. فراگیر شدن دسترسی همه کودکان به ابزارهای هوشمند
برای اهداف آموزشی و یادگیری، دسترسی به ابزارهای هوشمند در دوران ما ضرورت دارد. یکی از عوامل مهم محدود شدن دسترسی به تحصیل و یا خروج از چرخه ، نبود دسترسی به این ابزارهاست. هر چند ممکن است برخی نگرانیهایی بابت استفاده نامناسب از این ابزارها داشته باشند، اما با ممانعت از دسترسی کودکان، موضوع حل نمیشود. بلکه آموزش شیوه صحیح استفاده است که میتواند ضمن فراهم کردن فرصت استفاده، ایمنی کودک را تضمین کند.
[۱] پناهندگان افرادی هستند که درخواست پناهندگی آنها ثبت و مورد پذیرش دولت قرار گرفته است. پناهجویان افراد هستند که به دلیل ترس از کشته شدن، مورد آزار واقع شدن، شرایط وخیم معیشتی و … در جستوجوی پناه به کشوری دیگر وارد شدهاند، اما یا هنوز درخواست پناهندگی آنها ثبت نشده، یا در صورت ثبت نتیجه آن هنوز اعلام نشده یا به دلیل سیاستهای دولت کشور مقصد (چه مقصد اولیه، چه مقصد نهایی) این درخواست نتیجه نداده است.
[۲] Accessibility
[۳] Acceptability
[۴] Adaptability