ترجمهی گلآسا حاجیمیرزایی
بعد از چند سال تدریس کمکم از اجرای طرح درسِ نوشته شده خسته شدم. البته داشتن این نوع طرح درس فواید فراوانی دارد. کودکان براساس یک ساختار پیشرفت میکنند و همچنین ابزاری در خدمت معلمان است، مخصوصاً معلمانی که تازه در حال شکل دادن حرفهشان هستند. اما دیگر حتی برای یکبار هم نمیتوانستم از جملهی «دیروز یاد گرفتیم که…» یا «حالا من را نگاه کنید که دارم…» استفاده کنم.
حوصلهام سر رفته بود و اگر حوصلهی من یکی سر رفته بود، قطعاً وضعیت دانشآموزانم بهتر از من نبود. برای خروج از این وضعیت (با کمک کارشناس حوزهی سوادآموزیمان) پنج استراتژی طراحی کردیم که روح جدیدی به تدریس من بخشید.
۱.قلاب
این استراتژی آموزشی را از طرح درس ریاضیمان که با چیزی به نام «فعالیت لنگر»[۱] شروع میشد الهام گرفتم. امی بیلک توضیح میدهد که «فعالیت لنگر» مسئلهای است که در شروع یک مسئلهی ریاضی به دانشآموزان داده میشود. این مسئله فرصتی فراهم میآورد تا دانش قبلی فعال شود، دانشآموزان باهم همفکری کنند، و از هم سوال بپرسند. همچنین فضایی برای دانشآموزان به وجود میآورد تا فعالانه برای حل مسئله تلاش کنند و اصرار بورزند، در حالی که هنوز در محدودهی بالقوهی رشد خود عمل میکنند.
قلاب شامل یک سوال کوتاه یا تمرین هدایتشونده در شروع درس است.
حدس زدم امتحان کردن این مسئله در نوشتن میتواند جالب باشد. قلاب شامل یک سوال کوتاه یا تمرین هدایتشونده در شروع درس است. به طور مثال معلم میتواند یک پاراگراف از نوشتهی دانشآموزی را به بقیه نشان دهد و سوالی کلی مثل «نویسنده کجاها دست به انتخابهای خوبی زده است؟ دربارهی آن با هم گفتگو کنید» را بپرسد. ماریان اسمال، نویسنده و مشاور بینالمللی رشد حرفهای، این نوع سوالها را سوال باز مینامد.چون سوال به علت اینکه زیاد جزئی نیست، نیاز طیف عظیمی از یادگیرندهها را برآورده میکند. بعد از پرسش و پاسخ، دانشآموزان میتوانند چیزی را که فهمیدند به اشتراک بگذارند. بعد از آن معلم میتواند از بسیاری از دانشآموزان دعوت به صحبت کند تا یکی از آنها استراتژی و درس روز را بیان کند.
وقتی دانشآموزان قبل از شروع تدریس، هدف یا موضوع درس را خودشان مشخص کرده باشند، احساس توانمندی میکنند. این اتفاق به نویسندگان دانشآموز این فرصت را میدهد تا به گزینههای بسیار خوب متعدد خود در نوشتن توجه کنند. جو بولر(پروفسور دانشگاه استنفورد و نویسندهی ذهن بدون مرز) از این مدل تدریس بهعنوان «فعالیتهای طبقهی پایین با سقف بلند» یاد میکند. طبقهی پایین ارجاع دارد به دسترسی دانشآموزانی که نیاز به پیشرفت در کلاس دارند، در حالی که سقف بلند به پیشرفتهترین دانشآموزان ارجاع پیدا میکند که میتوانند مدام چالشها را پیدا کنند. این مفهوم دانشآموزان را تشویق میکند تا همزمان با هدایت مسیر یادگیری خودشان، فعالانه در کلاس مشارکت کنند.
۲. نمودارهای لنگری[۲]، ساختهی دست دانشآموزان
بعد از شرکت در فعالیت قلاب، دانشآموزان موظفند استراتژی روز را در نوشتههایشان امتحان کنند. بعد من یک نمودار لنگری میکشم تا به کمک آن استراتژی آموزشی آن روز را با مثالهای دانشآموزان نامگذاری کنم. به طور مثال شاید نمودار لنگری من بگوید: «من میتوانم با افزودن احساسات،کنش و دیالوگ جزئیات بیشتری را شرح دهم.» بعد نمونههایی از متن دانشآموزان و متن راهنما که احساسات، کنش و دیالوگ در آن وجود دارد را به تخته میچسبانم. این کار به دانشآموزان انگیزه میدهد تا این استراتژی را امتحان کنند به امید اینکه نوشتههای آنها هم در جدول لنگری ما نشان داده شود.
با یک نمودار لنگری میتوان استراتژی آموزشی یک روز را با مثالهای دانشآموزان نامگذاری کرد.
دانشآموزانی که متنشان در نمودار قرار میگرفت، احساس افتخار و موفقیت میکردند (درنهایت، نوشتهی همه نویسندگان بهنوعی در طول سال در نمودار قرار میگرفت). بقیه دانشآموزان به این نمودارها بهعنوان ابزاری که در بهتر شدن نوشتنشان به آنها کمک میکند اشاره میکردند. آیا این نمودارهای لنگری همیشه زیبا و مناسب عکسهای پینترست بودند؟ نه. اما موثق و هدفمند بودند. مزیت دیگرشان این است که برای دانشآموزان فرصتی فراهم میکند تا از موفقیت همدیگر را جشن بگیرند.
۳. وقت آزاد برای نوشتن
وقت آزاد برای نوشتن به دانشآموزان فضایی میدهد تا ایدههای خلاقانهشان را پرورش دهند و خودشان را به عنوان نویسنده ببینند. من به دانشآموزانم هرروز ۵دقیقه زمان آزاد نوشتن میدهم. دوست دارم این کار را بعد از زمان ناهار انجام دهم، زمانی که دانشآموزان میتوانند از یک فعالیت آرام بهره ببرند تا خودشان را با فضای درسی دوباره تطبیق دهند.
وقت آزاد برای نوشتن به دانشآموزان فضایی میدهد تا ایدههای خلاقانهشان را پرورش دهند و خودشان را به عنوان نویسنده ببینند.
در آخرین روز هفته، در ساعت اشتراکی نویسندگان شرکت میکنیم (بیست تا سی دقیقه). دانشآموزان نویسنده میتوانند در این کلاس ثبت نام کنند تا بتوانند نوشتههایشان را با همهی کلاس به عنوان مخاطب به اشتراک بگذارند. از زمان شروع این کار، بیش از هر زمانی دانشآموزان نویسندهی مشتاق داشتهام.
۴.بارش افکار شفاهی
بارش افکار شفاهی به ساختن یک اجتماع کلاسی کمک میکند. دانشآموزان میتوانند بدون توجه به ژانر بحث، دربارهی خودشان یا طیف مختلفی از موضوعات با همکلاسیهایشان و معلم صحبت کنند. به طور مثال در بارش افکار برای ایدهپردازی درخصوص داستانهای روایی، دانشآموزان ممکن است از لفظ «یادم میاد یک بار…» استفاده کنند. هنگام بارش فکری درخصوص نوشتن نظراتشان با «چیزی که من دوست دارم اینه که…» شروع کنند. یا هنگام نوشتن ناداستان با جملهی «چیزی که من زیاد دربارهاش میدونم اینه که…» شروع کنند. اگر در ادغام این ایده در کلاستان با مشکل مواجه شدهاید، سعی کنید این جملهها را در جلسهی صبحگاهیتان با بچهها استفاده کنید.
برنامهریزی شفاهی در پروسه نوشتن بسیار کلیدی است
محققان ثابت کردهاند که برنامهریزی شفاهی در پروسه نوشتن بسیار کلیدی است.کتابهای صرف و نحو، معلمان آینده را وا میدارد تا توانایی نوشتن کودکان را با تقویت مهارتشان در زبان شفاهی توسعه دهند. این کتب، نوشتههای اولیه را معمولاً به عنوان «گفتار نوشته شده» توصیف میکنند. متخصصان اذعان دارند که نوشتن با گفتههای نوشتهشده شروع میشود. با اینکه این تحقیقات به ۱۹۸۳ برمیگردد، هنوز به این مبحث مرتبط است.
۵. معلم یک متن معتبر راهنما بنویسد
زمانی که معلمان صادقانه ظاهر میشوند و نوشتههای خودشان را با دانشآموزان به اشتراک میگذارند، نتیجهاش را خواهند دید. در کلاس نوشتن روایی در آغاز سال، تجربهی چهارم دبستان خودم را با دانشآموزان به اشتراک گذاشتم. من داستان زمانی که به دفتر مدیر مدرسه فراخوانده شده بودم را نوشتم و ویرایش و مرور کردم. دانشآموزان کلاس چهارمیام با داستان ارتباط برقرار کردند، برای نوشتن هیجانزده شدند، چیزی یاد گرفتند و مرا نهتنها به عنوان معلمشان، که به عنوان یک انسان و نویسنده دیدند (کسی که از این پس بیشتر تمایل دارند از او بازخورد بگیرند.) با به اشتراک گذاشتن داستانهایمان، بخشی از هویتمان را با دانشآموزانمان تقسیم میکنیم. انجام این کار سبب خلق محیطی میشود که دانشآموزان در آن احساس راحتی بیشتری میکنند تا خودشان هم همین کار را انجام دهند.
با به اشتراک گذاشتن داستانهایمان، بخشی از هویتمان را با دانشآموزانمان تقسیم میکنیم
جنبهی مثبت ماجرا اینجاست که این استراتژیها میتوانند در قالب درسهای کنونی با تغییرات اندکی جای بگیرند. آنها نهتنها به نویسندگان در تکمیل آثارشان کمک میکنند، بلکه باعث افزایش مشارکت دانشآموزان میشوند. امیدوارم اگر این راهکارهای ساده را استفاده کردید، نتایج مثبتش را ببینید.
منبع: سایت اجوتوپیا
[۱] Anchor task
[۲] به جدولها و نمودارهایی گفته می شود که مانند یک لنگر،افکار و ایدههای معلم و دانشآموزان را بر خود حمل میکند. میتوانید با جستجوی anchor charts نمونههای آن را ببینید.