لَبه، بریژیت و پوش، میشل، مجموعه «یک فنجان فلسفه»، ۱۳۹۱، ترجمه مریمبانو موسایی و نادیا حدادیان، تهران، نشر ماهی.
بریژیت لَبه، دانشآموخته ارتباطات و میشل پوش، استاد فلسفه سوربن، از سال ۲۰۰۵ دست به تألیف مجموعه کتابهایی برای آموزش فلسفه به کودکان میزنند. این مجموعهها که «تنقلات فلسفی1» و «الفبای زندگی2» نام دارند، با این هدف به نگارش درآمدهاند که سوالهای اساسی و هستیشناختیای که به ذهن کودکان خطور میکند را مطرح کنند و درباره آنها با کودکان صحبت کنند. کتابها موضوعات گسترده و مهمی را در بر میگیرند و نثر خوب و روانی دارند. موضوعات این کتب از دین، زبان، اخلاقیات، تا عناوینی همچون شانس و بدشانسی، واقعیت و رویا، کلمه و تصویر و عناوین بسیار متنوع دیگری را در بر میگیرد (فهرست کامل کتب در سایت ایشان (+) قابل مشاهده است). آنها در سایتشان هدف خود از نگارش این کتابها را صحبت از فلسفه در کلاسهای مدرسه برشمردهاند. کتابها برای گروه سنی ج و د نوشته شده است و به نظر میتواند منبع مفیدی برای معلمها و تسهیلگرها قرار گیرد.
در ایران، نشر ماهی در سال ۱۳۹۱ دست به ترجمه تعدادی از کتابها در مجموعهای با عنوان «یک فنجان فلسفه» میزند. چهارتا از کتابها با عناوین «زشتی و زیبایی»، «کار و درآمد»، «اشکها و لبخندها» و «طبیعت و آلودگی» ترجمه و چاپ میشوند، اما چاپ این مجموعه به دلایلی که برای نگارنده مکشوف نیست، بعد از مدتی متوقف میشود (کاش نشر ماهی واقعاً به فکر چاپ مجدد و ترجمه سایر کتب این مجموعه بیافتد). همه این کتابها یک رویکرد کلی را دنبال میکنند. در هر کتاب تعدادی داستان و روایت کوتاه از زندگی روزمره کودکان و اطرافیانشان مطرح میشود و بعد نویسندهها یک مفهوم کلی یا یک پرسش اساسی را در ارتباط با آن داستان مطرح میکنند و آن را در پیوند با بافت کتاب قرار میدهند. کتابها درنهایت اما چندان نمیتوانند ماده خام تدریس قرار گیرند (کافیست تصور کنید که روزی سر کلاس رفتهاید و به دانشآموزانتان میگویید امروز میخواهیم راجع به زشتی و زیبایی با هم حرف بزنیم و بعد واکنش متعجب بچهها و خمیازههایی که از سر کلافگی و حوصلهسررفتگی میکشند را در نظر آورید). موضوع اینجاست که یکی از رویکردهایی که برای آموزش فلسفه میتواند مد نظر قرار گیرد، استفاده از جزئیات زندگی روزمره دانشآموزان به عنوان نقطه شروع و بعد حرکتی عمودی به سمت مفهومپردازی و امور انتزاعیتر است. بنابراین یک تسهیلگر میتواند فیالمثل ابتدا موضوع بحث کلاسی را صحبت از تجربه دیدن یک نقاشی، یک عکس، یک کیف یا لباس و … در نظر گیرد (یکی از مثالهای خود کتاب، فیلم ایتی3 است) و سپس چارچوب مفهومیای در صحبت از زشتی و زیبایی به کمک دانشآموزانش تدوین کند. بنابراین از محتویات این کتب به عنوان یک ابزار کمک آموزشی میتوان استفاده کرد و از آن بهره جست.
بخشهایی از کتاب «اشکها و لبخندها»
«طنز مشکلات را حل نمیکند، بلکه لحظهای ما را از گرفتاری و مشکلمان دور میکند، و به ما فرصت میدهد نفسی تازه کنیم و آرام شویم. البته مشخص است که این روش همیشه کافی و کارساز نیست، چون پیداکردن طنز مناسب در شرایط مختلف سخت است. ولی وقتی آن را بیابیم مثل آن است که هوای خنکی را وارد فضای گرم اتاق کرده باشیم، هوایی که درجه حرارت را پایین میآورد و انسان را آرام میکند.» (صفحه ۳۵)
«بدن انسان با نظم و ترتیب است، قوانین و ممنوعیتها و قراردادها را میپذیرد. ولی ناگهان فریاد میزند: بس است! منفجر میشود و هر چیزی را که بر روح و جسمش سنگینی میکند بیرون میریزد. زیر خنده میزند، زیرا نمیتواند بر احساساتش سرپوش بگذارد. خنده بیاختیار از سرِ بیعقلی نیست. لحظه گریز و پرواز و رهایی است. شاید منطقی هم باشد. این جسمِ باتربیت که اطاعت را پذیرفته، یکدفعه طغیان میکند.» (صفحه ۲۴)
«بله، گریه به معنای وادادن است. یعنی ما دیگر تاب و توان نداریم که مشکل را تحمل کنیم. میتوانیم همیشه به آن به عنوان یک نقطهضعف نگاه کنیم. ولی اگر فکر کنیم که نفطهضعفی نداریم واقعاً وحشتناکتر است، و خودش بزرگترین نقطهصعف است. گریه کردن اثبات این موضوع به خود و دیگران است که ما شکستناپذیر نیستیم و به این شکل احساسات حقیقی خود را ابراز میکنیم.» (صفحه ۴۳)
«خندیدن به خود نشان میدهد که ما خودمان را آدم کاملاً خوبی نمیدانیم و میدانیم که نه خدا هستیم و نه از همه برتریم. پس خندیدن به خود نشانه سلامت روح و جسم است.» (صفحه ۳۲)
بخشهایی از کتاب «طبیعت و آلودگی»
«لذت سُرخوردن روی برف، نگاه کردن به ستارگان در شب، پریدن میان موجها، چیدن تمشک، چارچنگولی از درخت بالارفتن، لذت لمس کردن طبیعت، دیدن، بوییدن و حتی صحبت کردن با آن. طبیعت به انسان احساس شادی و شور و هیجان منتقل میکند؛ مثل لبخندها و نوازشها و بوسههایی که از کسانی که دوست داریم دریافت میکنیم. هر چیزی که صمیمیت بین انسان و طبیعت را مختل بکند، خود آلودگی است.» (صفحه ۳۹)